حسينلرزاده رحمةاللهعليه مهره سرشناس عرصه هنر و معماري است. اما آنچنان كه شايسته مقام اين هنرمند باشد تاكنون معرفي نشده است. اكنون در پنجمين سالگرد آن هنرمند فقيد قرار داريم؛ هنرمندي كه براي زندگياش خدمت به فرهنگ و هنر بومي را انتخاب كرده و آثار ارزندهاش بر تارك تمدن ايران ميدرخشد. براي شناخت او دو راه وجود دارد؛ يكي بررسي و شناخت آثار هنري و دوم شناخت ابعاد وجودي او كه مهمترين مسئله در اين باب به حساب ميآيد.
يقينا وقتي هنرمندي به اين مرتبه از كمال ميرسد بايستي گوهر وجودش پاك و صيقلخورده باشد تا بتواند نقشي از حضرت حق را در آيينههاي خود منعكس كند. خوشبختانه استاد لرزاده با تسلطي كه بر نظم و هنر داشته توانسته مكنونات قلبي و تا حدودي راز و رمزهاي خويش را به صورت مكتوب بيان كند كه بررسي اين بُعد از وجود او نياز به بحث جداگانهاي دارد كه در اين مقال نميگنجد اما در اين باب فقط به يك نكته اشارت ميكنم و آن هم بحث توفيق است كه خداوند متعال به اين هنرمند ارزاني داشته و او با كمال ارادت، توانسته از اين توفيق الهي كه نصيبش شده به خوبي بهرهمند شود. به قول حافظ:
گوی توفیق و کرامت در میان افکندهاند
كس به ميدان در نميآيد سواران را چه شد
البته ناگفته پيداست كه اين توفيق حاصل نميشود مگر اينكه گوهر جان لياقت يافته باشد و لوح دل از غير او پاك شده باشد و خود نيز سروده كه:
هنر و عشق را فرو بگذار
لوح دل پاك كن ز گچكاري
خلاصه اينكه براي شناخت اين بُعد از وجود استاد لرزاده بايست به كتابها، ديوان اشعار و دستنوشتههايش مراجعه كرد. خوشبختانه توفيق الهي نصيب استاد شده و توانسته بخشهاي مهمي از اطلاعات فني و تخصصي معماري سنتي ايران را كه به فراموشي سپرده شده بود و تاكنون به صورت كتاب و رساله به رشته تحرير درنيامده بود، به رشته تحرير درآورد و در دو مجلد با عنوان احياي هنرهاي ازيادرفته به خط زيباي خوش به چاپ برساند.
اين دو كتاب كه در نوع خود در تاريخ معماري ايران كمنظير است حاوي اطلاعات مهمي در خصوص معماري سنتي ايران است و در آن اصول اربعه معماري ايران به تفصيل بيان شده است. يكي از اين اصول، گرهسازي است كه الحق استاد لرزاده يگانه اين فن بوده و چنان تسلطي به رسم دقيق گونههاي مختلف گره داشته كه تاكنون كسي همتاي او پيدا نشده است. از ديدگاه او گره داراي بطون مختلف است و خود نيز اشاره ميكند كه:
افسوس يكي محرم اين راز نشد
كار گره اندر گرهام باز نشد
گفتيم كه هفتاد و دو بطن است گره
نشناخت اگر يكي گره ساز نشد
استاد در طول حياتش بهخوبي در معماري ايراني غور ميكند و مباني پيدا و پنهان و رازورمز اين هنر گرانقدر را در اين كتاب براي نسلهاي آينده به يادگار مينهد.
بهتر است در اين مقال اندك به ذكر گوشههايي از توانمنديها و قابليتهاي اين استاد فرزانه اشاره كنيم و همگان را به مطالعه در آثار استاد ترغيب كنيم تا شناخت بهتري از شخصيت و مباني معماري سنتي پيدا كنيم. يكي از آثار با ارزش استاد لرزاده ساخت بناهاي مذهبي بوده است: «استاد علاوه بر طراحي و ساخت ابنيه مختلف همچون آرامگاه فردوسي، سردر بانك بازرگاني در ميدان توپخانه تهران، سردر مدرسه دارالفنون، گنبد كاخ، كاخ اختصاصي رامسر و...، متجاوز از 842 مسجد را در دفتر خود به ثبت رسانيدهاند كه تعدادي از آنها شامل: مسجداعظم قم، مسجد امام حسين(ع) تهران، مسجد مطهري، مسجد انبارگندم واقع در خيابان ري تهران، مسجد سنگي، مسجد سجاد، مسجد فخريه در پيغمبريه و تعمير و ساخت قسمتي از مدرسه سپهسالار و قسمتهايي از حرم مطهر حضرت سيدالشهدا(ع) در كربلا ميباشد.» (حسين مفيد، هنرهاي ازيادرفته به روايت استاد لرزاده ص 13) خود استاد در شعري چنين سروده است:
دفتر لرزاده را ديدم ز بعد انقلاب
363 مسجد ثبت شد كم كن حساب
842 مجموع بود اندر كتاب
خارجي و داخلي و قبل و بعد از انقلاب
استاد علاوه بر ساخت، تعمير و طراحي بناهاي مختلف به امر آموزش نيز توجه خاصي داشته و در جايجاي كتابش به انتشار مطالب و مكتوبشدن اطلاعات فني معماري سنتي اشاره كرده است. اين نقصي كه در تاريخ فرهنگ و هنر معماري ما وجود داشته به گفته استاد بايستي رفع شود تا آيندگان بتوانند براساس مطالب علمي و فني منتشرشده به معماري اصيل ايراني خدمت كنند.
در كنار همه اين كارها استاد طبع لطيف و نوشتههاي نغزي به زبان شيواي فارسي با نثري آميخته با سجع به رشته تحرير درآورده و ديوان اشعارش تحت عنوان نغمههاي لرزاده به چاپ رسيده است. استاد بعد از عمري تلاش و كوشش براي احياي هنرهاي فراموششده ايراني هنوز خود را طفل اين راه ميپندارد و محتاج يادگيري:
اين پير هنوز طفل راه هنر است
از سرّ وجود خويشتن بيخبر است
از بيخبران مپرس چون مردم چشم
در ديدهء مردمان صاحبنظر است
استاد با كمال خضوع و خشوع در پايان عمر ميسرايد كه هيچچيزي جز عنايت به عفو حضرت حق ندارد. خدايش بيامرزد.
ندارم هيچگونه توشهء راه
به جز لاتقنطوا مِنْ رحمةالله